ماجرای خبر دزدیده شدن دختر جوان توسط راننده تپسی | روی دیگر سکه | تپسی و اسنپ امن نیستند؟
تاریخ انتشار: ۱۹ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۹۱۰۶۸۱
همشهری آنلاین - پروانه بندپی: دختر جوان در این ویدئوی ۱۰ دقیقهای که آن را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده، توضیح میدهد که عصر چهارشنبه گذشته (۱۵مرداد) توسط یکی از رانندگان (سفیران) تپسی دزدیده شده و راننده نیز در حالت طبیعی نبوده است.
انتشار این ویدئو موجی از اعتراض و نگرانی را در شبکههای اجتماعی ازجمله اینستاگرام و توییتر در پی داشته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دختر جوان که «پریا رحمتی» نام دارد و توسط یک راننده تپسی دزدیده شده و مورد توهین قرار گرفته، در توضیح اتفاقی که برایش رخ داده است، توضیح میدهد: «من چهارشنبه ۱۵ مرداد توسط یکی از رانندههای تپسی دزدیده شدم. تا قبل از آن که این اتفاق بیفتد، فکر میکردم تپسی، یکی از مجموعههایی است که در هر ساعتی از شبانهروز که از آن ماشین بگیرم، مطمئنترین سفر را دارم. چون شماره پلاک، مدل ماشین و اسم، عکس و شماره تلفن راننده را دارم. اما وقتی این اتفاق برایم افتاد و من برای نجات خودم به هر دری زدم، فهمیدم هیچ یک از این اطلاعات به دردم نمیخورد. ما پلاک و مدل ماشین را به همه مجموعهها ازجمله امنیت تپسی دادیم اما امروز جمعه (۱۷ مرداد) است و هنوز هیچ خبری از آن آقا نیست.»
این دختر جوان که چهارشنبه گذشته از هفت تیر به خیابان اسکندری جنوبی تپسی گرفته بود، میگوید: «من ساعت ۴:۲۷ تپسی سفارش دادم و ساعت ۴:۲۷ راننده رسید و گفت بیا پایین. وقتی سوار ماشین شدم، راننده گفت چرا جلو نمینشینی؟ گفتم چرا؟ مگر پشت مشکلی دارد؟ گفت نه همین طوری. و من پیش خودم گفتم چرا باید یک راننده چنین چیزی را مطرح کند؟ در مسیر هم سه بار تکرار کرد که چرا نیامدی جلو بنشینی؟ و من دو بار خودم را به نشنیدن زدم. در همین زمان با برادرم تماس گرفتم و امنیت سفر را برایش توضیح دادم و از مشخصاتش اسکرینشات گرفتم. برادرم گفت الان با امنیت تپسی تماس میگیرم تا ماشین را متوقف کند. آن زمان من نمیدانستم در خودرو قفل است. در همان لحظات راننده به من گفت چیزی می خوری؟ و من گفتم نخیر به راهتان ادامه بدهید.»
دختر جوان ادامه میدهد: این اتفاقات در عرض سه چهار دقیقه رخ داد و من مدت زیادی داخل ماشین نبودم. وقتی رسیدیم سر حافظ، این آقا به همه فحش رکیک میداد. من عصبانی شدم و آمدم چیزی به او بگویم که پیشنهاد بدی به من داد. من گفتم ماشین را نگه دار که پیاده بشوم ولی او اصلا به حرف من توجهی نمیکرد و به راهش ادامه داد. انگار اصلا چیزی نشنیده بود.»
دختر میگوید: « من جیغ و داد میکردم اما ماشین سرعت داشت و خب کسی در آن سرعت کسی صدای من را نمیشنید. من تلاش کردم در خودرو را باز کنم اما فهمیدم در قفل است و خیلی ترسیدم و رعشهای به جانم افتاد. وقتی رسدیم به پل دوم که در خیابان حافظ بعد از علاءالدین است، راننده شروع کرد به گفتن فحشهای رکیک به من. من آن لحظه داشتم به در و دیوار میزدم که فقط پیاده بشوم. ما روی پل بودیم و من نمیتوانستم با سازم بزنم توی سر راننده. چون مشخص بود که این آقا در حالت طبیعی خودش نبود. نمیدانم از وقتی به دنیا آمد، حالت روانی درستی نداشت یا آن روز چیزی مصرف کرده بود. برای همین نمیتوانستم کاری بکنم. چون ممکن بود ماشین منحرف بشود و از پل پرت بشویم پایین. برای همین فقط میتوانستم جیغ و داد کنم.»
او ادامه میدهد: «تا این که امنیت تپسی به من زنگ زد و گفت میتوانی صحبت کنی؟ من گفتم این آقا من را پیاده نمیکند و من واقعا ترسیدهام و نمیدانم چه کار کنم. گفت تلفن را بگذار روی حالت اسپیکر و بعد از راننده خواست که فوری ماشین را متوقف کند. اما راننده انگار اصلا حرف امنیت تپسی را نشینیده بود. چون هیچ اهمیتی نداد و ماشین را نگه نداشت. بعدش برادرم به من زنگ زد و گفت هر طور شده پیاده شو. از پنجره ماشین بیا بیرون. تا این که ما توی ترافیک گیر کردیم و راننده انگار از جیغ و داد من ترسید و قفلِ در باز شد و من توانستم پیاده بشوم. من تمام مسیر تا محل کارم در خیابان اسکندری جنوبی دویدم و لرزیدم و گریه کردم. حتی نمیدانستم گوشیم کجاست و آیا در ماشین جا مانده یا نه.»
دختر جوان میگوید: «در آن زمان برادرم تمام اطلاعات ماشین را به پلیس هم داد اما از چهارشنبه تا امروز که جمعه است، هیچ خبری از آن راننده نشده است. اگر آن روز من خودم را از ماشین پرت نکرده بودم پایین، معلوم نبود الان چه اتفاقی برایم افتاده بود. امنیت تپسی مدام میگفت الان ماشین را متوقف میکنیم اما هیچ خبری نشد. آن روز از دست امنیت تپسی و پلیس که وظیفه تامین امنیت من ِ مسافر را بر عهده دارند، هیچ کاری برنیامد. تنها کاری که تمام مدتی که سوار ماشین تپسی بودم، کردند، این بود که با من تماس میگرفتند. اگر گوشی من خاموش میشد، یا دست آن آقا میافتاد، این تماسها به چه درد من میخورد؟»
پریا رحمتی میگوید: «ساعت ۲۰:۵۲ (۴ ساعت بعد) از طرف تپسی با من تماس گرفته شد که امروز چه اتفاقی برای شما افتاد؟ ما دم کلانتری بودیم. به من گفتند متن شکایتنامه از آن راننده را برای ما هم بیاورید و من گفتم من از خود شما هم شکایت دارم و تا آخرش هم میروم.»
او ادامه میدهد: «این راننده یا حالت روانی نداشت، یا چیزی مصرف کرده بود. من اولین مسافر دختر آن راننده نبودم و آخرین هم نخواهم بود. چون او هنوز دستگیر نشده است. تا وقتی دستگیر نشود و نیفتد زندان، حسابش بلوکه نمیشود. الان معلوم نیست چند نفر دیگر را دارد سوار میکند.»
دختر جوان در این ویدئو شماره تلفن و پلاک خودروی راننده تپسی را هم رسانهای میکند و میگوید: «خودروهای اینترنتی قابلاعتماد نیستند. چون این مجموعهها در مواقع اضطراری هیچ کاری نمیتوانند بکنند. امیدوارم این اتفاق دیگر برای هیچ کس نیفتد و خواهش میکنم این ویدئو را به اشتراک بگذارید تا دختر دیگری قربانی نشود. من برادرم را داشتم، من شانس آوردم و توانستم از آن ماشین فرار کنم. اگر یک دقیقه بیشتر در آن ماشین میماندم، معلوم نبود که چه اتفاقی برای من بیفتد.»
تپسی چه میگوید؟در این میان شرکت تپسی، برخی حرفهای دختر جوان را رد کرده و میگوید پیگیریهای امنیت تپسی بوده که باعث شده راننده، خودرو را متوقف کند و این خانم پیاده شود.
هومن دمیرچی، معاون عملیات تپسی درباره آخرین اقدامات انجامشده درخصوص دزدیده شدن این مسافر خانم توسط یکی از رانندگان این شرکت در ویدئویی گفته است: «ساعت ۱۶ و ۳۶ دقیقه – یعنی ۱۰ دقیقه بعد از شروع سفر – متوجه شدیم که مسافر ما دچار مشکل شده و احساس ناامنی کرده است. بلافاصله تیم پشتیبانی و امنیت تپسی با راننده تماس برقرار کرد و دستور توقف فوری ماشین را داد. صدای ضبطشده نشان میدهد که راننده بدون مقاومت و بلافاصله ماشین را متوقف و مسافر را پیاده کرده است.»
او ادامه میدهد: «بعد از پیاده شدن مسافر، حساب راننده را مسدود کردیم که تا قبل از روشن شدن ماجرا نتواند سفر دیگری با تپسی انجام بدهد. به مسافر هم پیشنهاد کردیم خودروی دیگری برایشان اعزام کنیم که اعلام تمایل نکردند. تماس تکمیلی از طرف تیم امنیت برای این با ایشان گرفته شد که اطلاعات بیشتری برای تشکیل پرونده دریافت کنیم.»
معاون عملیات تپسی میگوید: «سوابق این سفیر (راننده) نشان میدهد که در هیچکدام از سفرهای قبلیشان هیچ گزارش منفی علیهشان ثبت نشده بود و مثل همه سفیران تپسی، صلاحیت او هم توسط پلیس امنیت و اماکن تایید شده بود. خیلی متاسفیم که به این مسافر استرس وارد شد. ایشان مورد حمایت ما هستند. بروز رفتارهای نامناسب از سمت سفیران حتما تخلف است و ما قطعا با آن برخورد میکنیم.»
این مسئول تپسی میگوید: «الان مشغول انجام تحقیقات تکمیلی از سمت مسافران سفیر و همکاری با پلیس هستیم تا جزئیات و ابعاد کامل ماجرا روشن شود تا براساس آن اقدامات بعدی را انجام دهیم.»
اعتماد به خودروهای اینترنتیاما صرف نظر از این که دختر جوان در گفتههای خود اغراق کرده یا نه و صرف نظر از این که شرکت تپسی چه برخوردی با راننده خاطی داشت، گزینش رانندگان یا سفیران خودروهای اینترنتی در ابتدای جذب رانندهها باید آنقدر سختگیرانه باشد که کوچکترین مزاحمتی برای مسافران به وجود نیاید.
شهروندان از تپسی و اسنپ نه تنها برای دسترسی راحت و هزینه مناسب آنها، بلکه بیشتر به خاطر امنیت بالایشان استفاده میکنند. اعتمادی که اگر خدشهدار شود، میتواند به قیمت سقوط و افتادن خودوهای اینترنتی به ورطه ورشکستگی تمام شود. چراکه ویدئوی دختر جوان، اولین اعتراض مسافران زن به امنیت پایین خودروهای اینترنتی نیست. پیش از این نیز بارها زنان و دختران زیادی در صفحات شخصی خود از تجارب مشابه سخن گفته و از این شرکتها خواستهاند که امنیت سفرها را هر طور که هست، تامین کنند.
کد خبر 538726 برچسبها سارق تاکسی اینترنتی حوادث ایرانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: سارق تاکسی اینترنتی حوادث ایران خودروهای اینترنتی ماشین را متوقف ادامه می دهد امنیت تپسی دختر جوان توسط یک من گفتم من گفت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۹۱۰۶۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جاری کردن عقد ازدواج با پسر معتاد در برخی دفترخانهها
به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه شرق، در زمانهای دور و شاید تا همین چند سال پیش، اگر پسر جوانی اعتیاد به مواد مخدر داشت، در یک چشم بههمزدنی همسر یا دختر جوان مورد علاقهاش او را بهدرستی و راحتی رها میکرد و سراغ آینده خودش میرفت. اما متأسفانه امروزهروز در برخی از موارد دیگر خبری از آن تحکم اخلاقی و رفتاری نیست که نیست، بلکه برخی از دختران جوان با دانش، آگاهی و علم به اینکه پسر جوان یا همان همسر آیندهاش معتاد است، باز بااینحال و احوال پای سفره عقد با او مینشینند و هرگز و بههیچوجه به پیامدهای منفی، ناگوار، تلخ و گزنده این تصمیم غیرمعقول و غیرمنطقی خویش نمیاندیشند و فقط و تنها پایشان را در یک کفش میکند که یا فلانی یا هیچکس. اینجاست که گاهی اوقات پدر و مادر نیز مجبور به تسلیم درباره تصمیم اشتباه و بچهگانه دختر جوان خود میشوند و این داستان تازه شروع میشود و وقتی اندکی زمان گذشت، آنگاه پسلرزههای نگرانکننده روحی و روانی و اجتماعی آن تصمیم غلط خود را نمایان میکند.
قصد پند و اندرز ندارم؛ چراکه به قول معروف زندگی هر انسانی به دست خودش رقم میخورد و تصمیمگیرنده نهایی و غایی در نهایت خود اوست. روی سخنم در این موضوع، دختران جوان ایرانزمین هستند که امیدوارم با حوصله، صبر و شکیبایی و نیز بینش، بصیرت و آگاهی درست و معقول و منطقی بیندیشند و تابع احساس و هوس نباشند بلکه هوشمندانه و عاقلانه زندگی آیندهشان را بنا کنند.
آیا تصوری غلط و اشتباه از ترکدادن اعتیاد همسر آینده که در ذهن دختران جوان شکل میگیرد، درست است؟
گاهی اوقات برخی از دختران جوان با وجود اینکه میدانند پسر جوان مورد علاقهشان به مواد مخدر صنعتی جدید امروزی ازجمله «شیشه» اعتیاد دارد، باز هم تمام تلاش و کوشش فراوان خود را به کار میگیرند که بتوانند اعتیاد او را ترک دهند. اگر اینگونه باشد، باید بگویم که نفس عمل درست است و انسانی، ولی آیا آن پسر جوان نیز مایل به موضوع است و خودش نیز تلاش میکند یا خیر؟ اعتیاد به شیشه شوخیبردار نیست که نیست. اما از قدیم گفتهاند: «عشق آدم را کور میکند و به هر چیزی مجبور».
امان و صد امان از درد عشق و عاشقی!
«رویکرد دختران جوان چیست و چرا دوست دارند با چنین پسرانی ازدواج کنند؟». سالها پیش کتابی نوشتم درباره ازدواج با عنوان: «مشاوره ازدواج» که بسیار مورد استقبال قرار گرفت. در بخشی از آن کتاب، به ایدهها و باورهای غلط و اشتباه درباره ازدواج اشاره کردم که اکنون فکر میکنم به درد این بحث هم بخورد. به دختران جوان ایرانزمین میگویم که دقت کنید تا با این دیدگاههای غلط ازدواج نکنید. اول اینکه ازدواج شما با یک پسر معتاد چه دلیلی میتواند داشته باشد؟ من در پاسخ به این پرسش باید بگویم نگاه شما به اینگونه ازدواج به دلیل «ترحم و دلسوزی آن پسر است!». توضیح اینکه گاهی اوقات فردی مانند شما دختر جوان عزیز و گرامی سرزمین مادری، انگیزهاش برای ازدواج با فردی که اعتیاد به مواد مخدر دارد، نجاتدادن پسر مورد علاقهاش از تنهایی، اعتیاد، فشارهای زندگی، مشکلات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و نیز شاید دلایل دیگر باشد. آهای دخترخانم جوانی که وابستگی عاطفی و احساسی شدیدی به این پسر جوان معتاد داری، میخواهی با این کار یعنی ازدواج با او، مسئولیت زندگی او ازجمله کار، مسکن و مسائل و مشکلات مالی و مادی را بپذیری؟ اگر پاسخ مثبت است، باید عرض کنم که بعد از مدتی کوتاه این انگیزه و تلاشهای بیوقفه شما رو به خاموشی میرود و در نهایت زندگی زناشویی آینده را با بحران سهمگینی روبهرو میکند.
دوم اینکه شما دلیل ازدواجتان با این پسر جوان معتاد میتواند از این موضوع سرچشمه بگیرد که به دلیل خوگرفتن و عادتکردن به او در طی زمان طولانی، میخواهی به هر شکل ممکن که شده او را به دست بیاوری، اما به چه بهایی و چه قیمتی؟ این «عادت محض» شما به او برای شما خطرناک است و مانند یک مار سمی است که باید از آن دوری کنی.
شرح حال دختری که میدانست پسر جوان مورد علاقهاش اعتیاد به مواد مخدر دارد:
شهرزاد، دختری ۲۸ساله و کارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعی و شاغل در شرکت تبلیغاتی. در گفتوگویی که با او داشتم، چنین تعریف کرد: «این برگه که در دستم میبینید، مربوط به آزمایش اعتیاد بردیا، نامزد من است. جواب آزمایش را دیدم و با دکتر نیز صحبت کردم. گفتند او اعتیاد به شیشه دارد. البته از مدتها پیش نسبت به این موضوع آگاهی کامل داشتم، اما چون علاقه فراوانی به بردیا دارم، میخواهم با او ازدواج کنم و او همسر آینده من است.
من میتوانم او را ترک بدهم، اما نگرانی و ترس و وحشت من از این است که خانوادهام متوجه این موضوع بشوند و آنگاه همه چیز به هم بخورد. اینگونه تصمیم گرفته و برنامهریزی کردهام که درست یک روز قبل از مراسم عقد، به محضر برویم و به عاقد بگویم که نتیجه آزمایش اعتیاد بردیا را از خانوادهام پنهان کند». شهرزاد در ادامه گفت: «نامزدم دو سال است که شیشه مصرف میکند و میتوان بهراحتی آن را ترک داد. دو سال مدت زمان زیادی نیست که نشود از عهدهاش برآمد!».
اعتیاد به مواد مخدر یعنی غرقشدن در منجلاب تباهی
حال در ادامه میخواهم از زوایای دیگر به این مقوله بپردازم. یکی از دوستانم که در دفترخانه ثبت ازدواج و طلاق در یکی از نقاط جنوب تهران کار میکند، به من گفت: «ما در دفترخانه بههیچوجه اینگونه افراد را به عقد یکدیگر درنمیآوریم. یعنی رئیس دفترخانه فردی بسیار معتقد و مقید به اصول اخلاقی و انسانی است». او میگفت هر زوجی که به دفترخانه ما رجوع میکنند، برای جاریشدن صیغه عقد به آزمایشگاه معرفی میکند تا تست سلامت، عدم اعتیاد و... بگیرند و به همین منظور است که از ازدواج فرد معتاد جلوگیری میکند و آنان را به عقد یکدیگر درنمیآورد. رئیس دفترخانه ما معتقد است باید نجاتدهنده خانواده تازهتشکیلشده باشیم نه اینکه با دریافت هزینههای بیشتر چشم روی خوشبختی یکی از زوجها بسته و آنان را با آگاهی بیشتر روانه حلقه بدبختی کنیم. دوستم در ادامه صحبتهایش گفت: اگر دختر جوانی با علم به اینکه میداند پسر جوان مورد علاقهاش اعتیاد به مواد مخدر دارد، میخواهد روی عیب او پوشش بگذارد، به این معناست که با چشم باز خود را در آتش نابودی انداخته است! او اضافه کرد که متأسفانه برخی از دختران جوان بر این باور غلط هستند که میتوانند پسر مورد علاقهشان را ترک بدهند، اما این تفکر و اندیشه یک اشتباه محض است؛ زیرا پس از ازدواج، مرد میداند که همسرش کاملا از اعتیاد او باخبر است و با علم به دانستن این موضوع با او ازدواج کرده و تلاشی برای ترک ازدواج نمیکند، بلکه جسورتر و وقیحتر شده و دیگر تن به کار و درآمدزایی و اشتغال نمیدهد و این شروع اولین درگیریها و در نهایت ختمشدن به دادگاه خانواده برای جاریشدن اتفاق شوم و تلخ طلاق است. به همین سادگی.
پول، حلال مشکلات است
جالب است بدانید از همین دوستم پرسیدم خب شما که با این شرایط عقد اینگونه دختران و پسران جوان را انجام نمیدهید، آیا آنان از تصمیمشان منصرف میشوند؟ وی پاسخ داد: نه! یادت باشد که پول، حلال مشکلات است. پرسیدم چطور؟ او در پاسخ به این پرسش من با صراحت تمام گفت: «برخی از دفترخانهها هستند که با دریافت هزینههای بیشتر و اضافی، دختر و پسر جوان را به عقد یکدیگر درمیآورند و خانوادهها هم از جریان اعتیاد پسر باخبر نمیشوند. به قول معروف طوری رفتار میکنند که آب از آب تکان نخورد. به همین سادگی. باور میکنی؟ اما دفترخانهای را میشناسم که رئیس آنجا مانند دفترخانه ما، برای جاریشدن صیغه عقد، اجازه پدر دختر یا جد پدری دختر جوان را جزء الزامات میداند و این شخص (رئیس دفترخانه) معتقد است اگر دختر جوان اصرار و پافشاری داشته باشد با پسر معتاد ازدواج کند، حتما باید پدر او در جریان تمام قضایا باشد و اگر پدر دختر جوان در قید حیات نباشد، جد پدری او باید مطلع باشند، در غیر این صورت بدون اطلاع خانواده دختر از اعتیاد پسر جوان، صیغه عقد را جاری نخواهد کرد».
توصیههای روانشناس:
به دختران جوان ایرانزمین توصیه میکنم اگر به پسری علاقهمند هستید و میدانید او به مواد مخدر مانند شیشه اعتیاد دارد، از تصمیم به ازدواج با او صرفنظر کنید. ازدواج، بازی نیست. احساس و هوس زندگی نمیسازد. عشق کورکورانه را کنار بگذارید. واقعبینانه با شرایط فرد مورد علاقهتان کنار بیایید. شما با دانستن اینکه پسر مورد علاقهتان معتاد است و با این نگرش که میتوانید او را از این منجلاب نجات دهید، سخت در اشتباه هستید. شما دختر جوان اگر با علم به اینکه فرد مورد علاقهتان معتاد است، بهراحتی این آسیب اجتماعی را پذیرفته و بخواهید آینده، جوانی و زندگی خود را با فردی گره بزنید که اراده، عقل و غیرتش را با اعتیاد معامله کرده است، به خودتان و عشقتان خیانت کردهاید؛ زیرا اینگونه افراد نهتنها به زندگی خود پایبند نیستند، بلکه بهراحتی هم از شما چشمپوشی میکنند و درواقع اگر شما به رفتارهای ناهنجارگونه او اعتراض کنید، آن پسر جوان و به عبارتی عشقتان به شما اینطور پاسخ خواهد داد که تو میدانستی که من یک معتادم، پس چرا با من ازدواج کردی؟ این خود تو بودی که خواستی هیچکس از اعتیادم به مواد مخدر خبردار نشود، حتی خانوادهات، پس رهایم کن! این اتفاق تلخ و گزنده اگر شکل بگیرد، مانند آب سردی است که گویی بر پیکر شما ریختهاند و آنجاست که متوجه میشوید چقدر اشتباه کردهاید. پس عزیزان جان! اگر همانگونه که شما دلتان برای عشقتان میتپد، او هم شما را واقعا دوست میدارد، باید تلاش کند و عزم خود را جزم کند تا اعتیادش را ترک کند و خودش، ارادهاش و میزان عشق و مهربانی و وفاداریاش به شما را اینگونه به اثبات برساند. البته اگر خودش بخواهد وگرنه به زور و اجبار هیج فایدهای نداشته و ندارد و باز روز از نو و روزی از نو خواهد شد. پس اندکی تأمل و تفکر داشته باشید و تابع احساس خود عمل نکنید.